اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

نیمکت

کتانی‌های آبیت را بپوش

قرارمان
همان جا
همان وقت
همان نیمکت
قرارمان یک عکس
آخرین عکس
بی‌ هیچ عینکِ سیاهی
چشمت را از دوربین بدزد
چشمت را از من بدزد
خیره شو به دور دست ها
خیالت برود
برود
برود
برسد به روزی که روی همان نیمکتِ همیشگی‌
با هم نشسته بودیم
با همین کتانی‌های آبی
ببینی‌ آنسوی این شیشه‌های سیاه
دنیا چه رنگی‌ داشت
خاطراتِ ما چه رنگی‌
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد