شب ھا که سکوت است و سکوت است و سیاھی
آوای تو می خواندم از لابتناھی
آوای تو می آردم از شوق به پرواز
شب ھا که سکوت است و سکوت است و سیاھی
امواج نوای تو به من می رسد از دور
دریایی و من تشنه مھر تو چو ماھی
وین شعله که با ھر نفسم می جھد از جان
خوش می دھد از گرمی این شوق گواھی
دیدار تو گر صبح ابد ھم دھدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راھی
ای عشق تو را دارم و دارای جھانم
ھمواره تویی ھرچه تو گویی و تو خواھی
ممنونم
استفاده کردم شدید او نوع اسیدی
خوشحال میشم دفتر خاطراتم و برگ بزنین .
اثر انگشتتون گوشه صفحات بمونه
حضور سبزتان را پاس می دارم
آبتین
حتما به بلاگتون سر می زنم. ممنون که بلاگم را خواندید