زیباترین شعرم، نثارت باد ای دوست
زیباترین شعرم، نثار تار مویت
زیباترین شعرم، نثار رنگ چشمت
زیباترین شعرم، نثار باغ رویت
♥
زیباترین شعر من، ای ماه!
اشک است، اشک بی دریغ است
اشک است، اشک بی امان است
اشک است، اشک پر خلوص است
اشک است، اشک مهربان است.
♥
هر قطره اشکم لحظه ی بوئیدن تو –
بر «لاله» های سرخ گوشت میچکد نرم
اشکی درخشان، چون ستاره
اشکی که از رخشندگی ها –
بر گوش تو دارد شکوه «گوشواره»
♥
هر قطره اشکم لحظه ی بوسیدن تو –
روی لبانت میخزد، گرم
اشکم به گل های لبت شبنم فشاند
این بوسه های گرم و شیرین –
ما را به مستی می کشاند.
♥
چشمان من لبریز اشک است
در این «بلور اشک» ها «چشم» تو پیداست
چشمی که تابان است مانند ستاره
چشمی که می بندی به مستی –
وا میکنی آنرا به چشم من دوباره.
♥
هر لحظه «کودک وار» از بیتابی خویش –
بر سینه ات سر می گذارم –
الماس اشکم می چکد بر سینه ی تو
میگریم و در اشک من تصویر بندد –
عشق تو و آن حالت دیرینه ی تو.
♥
زیباترین شعر من ای دوست! –
اشک دریغ است
بگذار، دیگر –
جز اشک خود در پای تو شعری نریزم
جز اشک خود در گوش تو شعری نخوانم
در آخرین «دیدار غمناک»
این اشک، شعری پرنیاز است
این اشک، شعری بی کلام است
در شعر اشکم، موج غم، خط پیام است
این اشک از اندوه لبریز –
زیباترین شعر است، اما ناتمام است.
مهدی سهیلی
6/7/1351
خیلی قشنگ بود جان جان
این شعرو کی برات خونده؟؟؟؟؟
معلومه خیلی دوست داشته هاااااااااااا
ها ها هااااااااا
آره خیلی دوستم داره یک عالمه. می شناسیش خودتی ها ها ها
عاشق این شعرم...
از دوران نوجوانی حفظش کرده بودم
امشب که تیکه های گمشده ی حافظه مو اینجا پیدا کردم کلی لذت بردم.
مرسی
خوشحالم که لذت بردی