After a while you learn the subtle difference
Between holding a hand and chaining a soul,
And you learn that love doesn't mean leaning
And company doesn't mean security.
And you begin to learn that kisses aren't contracts
And presents aren't promises,
And you begin to accept your defeats
With your head up and your eyes open
With the grace of a woman, not the grief of a child,
And you learn to build all your roads on today
Because tomorrow's ground is too uncertain for plans
And futures have a way of falling down in mid-flight.
After a while you learn...
That even sunshine burns if you get too much.
So you plant your garden and decorate your own soul,
Instead of waiting for someone to bring you flowers.
And you learn that you really can endure...
That you really are strong
And you really do have worth...
And you learn and learn...
With every good-bye you learn.
یک احساساتی هست،
یک چیزهایی هست که نه می شود به دیگری فهماند،
نه می شود گفت.
آدم را مسخره می کنند،
هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت می کند...
من همان مردی هستم
که بعدها به دخترت نشان می دهی
و می گویی این مرد را دوست داشتم...
او از تو می پرسد که چه شد از یکدیگر جدا شدید
بگو، تقصیر خودش بود..
بگو دیوانه بود...
نشانه اش هم این است
که او هنوز هم عاشق من است...
دلم لک زده…
برای یک عاشقانه ی آرام…
که مرا بنشانی بر روی پاهایت…
بگذاری گله کنم…
از همه این کابوسهایی…
که چشم ترا دور دیده اند…
::
::
آغــــوش دریایی خــود را باز کن
تا شبـــی در آغوشــت سر کنم
و در امــواج تــو سرگردان شوم
تا به ساحـــل آرامــش برسم
::
::
کمبود خواب
بایک روز مرخصی حل میشود
کمبود وقت
بامدیریت زمان
سایرکمبودها نیز علاجی دارند
باکمبود دستهایت چه کنم؟
::
::
می دانم تا پلک به هم بزنم
می آیی ؛ با انار و آینه دردست هایت !!
::
::
به قول ِ فروغ :
“من خواب دیده ام ”
::
::
صدا بزن مرا، مهم نیست به چه نامى…
فقط “میم” مالکیت را آخرش بگذار…
میخواهم باور کنم…مال تو هستم
::
::
خاطرات خیلی عجیبند؛
گاهی اوقات می خندیم،
به روزهای که گریه می کردیم!
گاهی گریه می کنیم؛
به یاد روزهایی که می خندیدیم …
::
::
مـــــــــــــی توانم بــــــــپرسم چــــــــه عطری می زنــــــــــــی؟
بـــــــــوی خوشــــــبختی می دهـــــــــی انگار …
Your Dream will always defeat reality if you give it a chance!!
I am giving it a chance and I am SURE it will become reality
Even if you believe it or not
I don't care
I just follow my dream
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
یادش گرامی
تولدش مبارک
از تو تا ویرونی من
از تو تا مرز شکستن
فاصله وا کردن درد
فاجر صدای بستن
برای ضیافت عشق
اگه شب، شب غزل نیست
اگه نور آینه به آینه
اگه گل بقل بقل نیست
برای گلدون دستات
یه سبد رازقی دارم
بهترین قلبو تو دنیا
برای عاشقی دارم
ترسم از بی رحمی شب نیست
ترسم از دلتنگی فرداست
ترسم از شبگردی آواز
ترسم از تدفین قمری هاست
سهمی از رجعت انسان
سهمی از خدا شدن باش
سهمی از معجزه عشق
سهمی از معراج من باش
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست....
اگرچه جای دل دریای خون در سینه دارم
ولی در عشق تو دریایی از دل کم میارم
اگرچه روبرویی مث آئینه با من
ولی چشمام بسم نیست برای سیر دیدن
نه یک دل نه هزار دل
همه دل های عالم
همه دل ها رو میخوام
که عاشق تو باشم
تویی عاشق تر از عشق
تویی شعر مجسم
تو قاب قصه از تو
سحر گل کرده شبنم
تو چشمات خواب مخمل
شراب ناب شیراز
هزار میخونه آغاز
هزار و یک شب راز
میخوام تو رو ببینم
نه یک بار نه صد بار
به تعداد نفس هام
برای دیدن تو
نه یک چشم نه صد چشم
همه چشما رو می خوام
تو رو باید مث گل
نوازش کرد و بوئید
با هرچی چشم تو دنیاست
فقط باید تو رو دید
تو رو باید مث ماه
رو قله ها نگاه کرد
با هرچی لب تو دنیاست
تو رو باید صدا کرد
میخوام تو رو ببینم
نه یک بار نه صد بار
به تعداد نفس هام
برای دیدن تو
نه یک چشم نه صد چشم
همه چشما رو می خوام