اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

ای معشوقه ی فرزانه ام

شمع باشی یا نباشی من همان پروانه ام
تو سر عقل آمدی من همچنان دیوانه ام

حالتی دارم که «دلتنگی» برای آن کم است
دردهایی که فدایت باد ای دُردانه ام

زندگی! ای زندگی! ای زندگی! ای زندگی!
بی تو هر شب مرگ جولان می دهد در خانه ام

آبشار گیسوان مشکی ات را باز کن
تا رها باشند بی باکانه روی شانه ام

شعر می خواهی تو از من، کاش جان می خواستی
جان بخواه ای خوب! ای معشوقه ی فرزانه ام...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد