اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

چشمهایت با من بسیار سخن ها گفت و این گونه من عاشقت شدم

ماه در اوج آسمان می رود

و ما در گوشه ای از شب

همچنان به گفت و گوی دست ها

گوش فرا داده ایم و ساکتیم

و در چشم های هم ، یکدیگر را می خوانیم

در چشم های هم ، یکدیگر را می بخشیم

و من همه ی دنیا را در چشم های او می بینم

و او همه دنیا را در چشم های من می بیند

وما در چشم های هم ساکتیم

و ما در چشم های هم می شنویم

و در چشم های هم یکدیگر را می شناسیم

یکدیگر را می بینیم

و چشم در چشم هم

و گوش به زمزمه ی لطیف و مهربان دست ها خاموشیم

و ماه در اوج آسمان می رود
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد