برای خواب معصومانه عشق
پلی باشه واسه از خود گذشتن
******************************
تو کیستی که من اینگونه بی تو بیتابم
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
تو چیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته روی گردابم
تو در کدام سحر بر کدام اسب سپید
تورا کدام خدا
تو از کدام جهان
تو از کدام کرانه تو از کدام صدف
تو در کدام چمن مهره کدام نسیم
تو از کدام سبو
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین آه
مدام پیش نگاهی مدام پیش نگاه
کدام نشاه دویدست از تو در تن من
که ذره های وجودم تو را که می بینند
به رقص در می آیند
سرود می خوانند
چه آرزوی محالی است زیستن با تو
مرا همین بگذار یک سخن با تو
به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر
به من بگو که برو در دهان شیر بمیر
بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف
ستاره ها را از آسمان بیار به زیر
تو را به هر چه تو گویی به دوستی سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه صبر نخواه
که صبر راه درازیست به مرگ پیوستست
تو آرزوی بلند و دست من کوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خسته است
همه وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبز است و راه من بسته است