اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

گذشت از من ولی آخر نگفتی که بعد از من به امید که ماندی

مرا عمری به دنبالت کشاندی
سرانجامم به خاکستر نشاندی
ربودی دفتر دل را و افسوس
که سطری ھم از این دفتر نخواندی
گرفتم عاقبت دل بر منت سوخت
پس از مرگم سرکشی ھم فشاندی
گذشت از من ولی آخر نگفتی
که بعد از من به امید که ماندی

نظرات 2 + ارسال نظر
قایق آبی چهارشنبه 26 خرداد 1389 ساعت 02:44 ق.ظ http://Www.blueboat.blogsky.com

سلام
زیبا بود

ممنون

هاگن چهارشنبه 26 خرداد 1389 ساعت 04:32 ق.ظ http://hamnavaee.blogsky.com

خیلی وقت بود که این شعر رو شنیده بودم و دوستش داشتم...اما نمی دونم سراینده اش کیه. خوشحال شدم که اونو این جا دوباره خوندم......

خوشحالم که تونستی بلاخره متوجه شی شاعرش کی بوده و ممنونم که به بلاگم سر زدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد