اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

طفلی به نام شادی دیری‌ست گم شده ست



باید که اعتراف کنم تا تورو دیدم قشنگترین جمله رو از دلم شنیدم

گفت خودشه راه درست اومدی این بار نجنبی باختی
قدم اول و بردار
پا پیش گذاشتم تا بگم عاشقت هستم
نگاه نکن امروز اگه خالی دستم
پاش برسه برای تو کم نمیزارم
یه کم هوامو داشته باش هواتو دارم
هوای مارو داشته باش هواتو دارم من توی عشق و عاشقی کم نمی ارم

هوای مارو داشته باش هواتو دارم من توی عشق و عاشقی کم نمی ارم
مهتاب زیبا عزیزم پیش تو هیچه نسخه شو باید خیلی زود خدا بپیچه
خدای تو زیاده و فرصت من کم
میگم تویی تو همه ی دارو ندارم رو من حساب کن که توی عشق کم نمیارم

هوای مارو داشته باش هواتو دارم من توی عشق و عاشقی کم نمی ارم

هوای مارو داشته باش هواتو دارم من توی عشق و عاشقی کم نمی ارم
باید که اعتراف کنم تا تورو دیدم قشنگترین جمله رو از دلم شنیدم

گفت خودشه راه درست اومدی این بار نجنبی باختی
قدم اول و بردار
پا پیش گذاشتم تا بگم عاشقت هستم
نگاه نکن امروز اگه خالی دستم
پاش برسه برای تو کم نمیزارم
یه کم هوامو داشته باش هواتو دارم
هوای مارو داشته باش هواتو دارم من توی عشق و عاشقی کم نمی ارم


شاید خیلی بی ربط باشه که این شعر دوم را در زیر این شعر عشقولانه ببینید اما یک جورایی دلم نیومد ننویسمش.


طفلی به نام شادی دیری‌ست گم شده ست

با چشم های روشن براق

با گیسویی بلند به بالای آرزو

هرکس از او نشانی دارد

ما را کند خبر

این هم نشان ما

یک سو خلیج فارس

سوی دگر خزر




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد