اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

بیا ساقی شو و بنشان عطش را.

نگه بر «ساق» تو می لغزد ای ماه!

کسی ساقی بدین حالت ندیده

لطافت میچکد از پرتو آن

چو «مهتابی» که بر «مرمر» دمیده

دو رشته «نور» از مهتاب خوش تر –

دمید از پشت «ابر» دامن تو

عطش را در نگاهم تیزتر کرد

دو جوی نور، در پیراهن تو

نگاهم گردشی دارد بر این «ساق»

در آن، گاهی فراز و گه فرود است

در این ساق خیال انگیز و پرنور

صفای «ماهتاب» و لطف «رود» است

چنین ساقی که مهتاب آفریند

ندیده، دیده ی مرمر تراشان

دو زانویت دو «یاقوت» لطیف است

که دل برد از کف گوهرتراشان

مپوشان از نگاه پر نیازم

دو ساق روشن مهتاب وش را

عطشناکم عطشناک دو ساقت

بیا ساقی شو و بنشان عطش را.

 

مهدی سهیلی

اصفهان – 12/5/1351

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد