اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

رعد غرید و تو لرزیدی رو به آغوش من آوردی

صدف سینه من عمری
گھر عشق تو پروردست
کس نداند که درین خانه
طفل با دایه چه ھا کردست
ھمه ویرانی و ویرانی
ھمه خاموشی و خاموشی
سایه افکنده به روزنھا
پیچک خشک فراموشی
روزگاری است درین درگاه
بوی مھر تو نه پیچیدست
روزگاری است که آن فرزند
حال این دایه نپرسیدست
من و آن تلخی و شیرینی
من و آن سایه و روشنھا
من و این دیده اشک آلود
که بود خیره به روزنھا
یاد باد آن شب بارانی
که تو در خانه ما بودی
شبم از روی تو روشن بود
که تو یک سینه صفا بودی
رعد غرید و تو لرزیدی
رو به آغوش من آوردی
کام ناکام مرا خندان
به یکی بوسه روا کردی
باد ھنگامه کنان برخاست
شمع لبخند زنان بنشست
رعد در خنده ما گم شد
برق در سینه شب بشکست
نفس تشنه تبدارم
به نفس ھای تو می آویخت
خود طبعم به نھان می سوخت
عطر شعرم به فضا می ریخت
چشم بر چشم تو می بستم
دست بر دست تو می سودم
به تمنای تو می مردم
به تماشای تو خوش بودم
چشم بر چشم تو می بستم
شور و شوقم به سراپا بود
دست بر دست تو می رفتم
ھرکجا عشق تو می فرمود
از لب گرم تو می چیدم
گل صد برگ تمنا را
در شب چشم تو میدیدم
سحر روشن فردا را
سحر روشن فردا کو
گل صد برگ تمنا کو
اشک و لبخند و تماشا کو
آنھمه قول و غزل ھا کو
باز امشب شب بارانی است
از ھوا سیل بلا ریزد
بر من و عشق غم آویزم
اشک از چشم خدا ریزد
من و اینھمه آتش ھستی سوز
تا جھان باقی و جان باقی است
بی تو در گوشه تنھایی
بزم دل باقی و غم ساقی است

نظرات 1 + ارسال نظر
faryad یکشنبه 17 مرداد 1389 ساعت 11:20 ق.ظ http://mojebigarar.blogfa.com/

عفو بین?الملل خواستار تحقیقات کامل در مورد قتل عام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز در سال 1367 شد
عفو بین?الملل از رژیم ایران خواسته است:
تمامی?زندانیانی را که به?خاطر اعتقادات سیاسی، مذهبی یا سایر عقاید، وابستگی قومی، زبان، ملیت یا وابستگی اجتماعی به زندان انداخته شده?اند آزاد کند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد