اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اگر ماه بودم به ھرجا که بودم سراغ ترا از خدا میگرفتم

اگر ماه بودم به ھرجا که بودم
سراغ ترا از خدا میگرفتم
وگر سنگ یودم بھرجا که بودی
سر رھگذر تو جا میگرفتم
اگر مادر بودی به صد ناز شاید
شبی بر لب بام من می نشستی
وگر سنگ بودی به ھر جا که بودم
مرا می شکستی مرا می شکستی

نظرات 1 + ارسال نظر
جان جان جمعه 29 مرداد 1389 ساعت 09:20 ب.ظ

دلم گرفته جان جان
دلم هوای تو رو میخواد
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است

من فدات بشم جوجویی خودم.
منم دلم برات خیلی تنگیدهههههههه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد