اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

تو را می خواهم ای افسونگر من

شاعرش خودمم


تو را می خواهم ای افسونگر من

تو را می خواهم ای آرامش من

 

تویی که در جهانی سرد و تاریک

به من گرمای عشق ،هدیه دادی

 

تویی که  جان من با جانت آمیخت

روانم ، هستیم در پای تو ریخت

 

ز گرمای لبان آتشینت

ز مهر بوسه های دلنشینت

 

من زمن بیگانه گشتم

با تو امیختم، مستانه گشتم


نظرات 1 + ارسال نظر
جان جان یکشنبه 7 شهریور 1389 ساعت 09:51 ب.ظ

مرسی گلم
مرسی که این شعرو برام نوشتی
واقعا ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد