اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

برهنه از هراس و تازه از عشق توی آغوش جان من رها شی



تو از متن کدوم رویا رسیدی؟

که تا اسمت رو گفتی، شب جوون شد

که از رنگ صدات دریا شکفت

ونگاه من پر از رنگین‌کمون شد            


تو از خاموشی دلگیر رویاصدام کردی،

صدام کردی دوباره

صدا کردی منو از بغض مهتاب

از اندوه گل و اشک ستاره             


صدام کردی، صدام کردی، نگو نه!

اگرچه خسته و خاموش بودی

تو بودی و صدای تو صدام زد

اگرچه دور و ظلمت‌پوش بودی                 


تو چیزی گفتی و شب جای من شد

من از نور و غزل زیبا شدم

بازتو گیج‌وویج از خودگم‌شدنها

من از من مردم و پیدا شدم باز          


از این تک‌بستر تنهایی عشق

از این دنج سقوط آخر من

صدام کردی که برگردم به پرواز

به اوج حس سبز باتوبودن      


صدام کردی که رو خاموشی من

یه دامن یاس نورانی بپاشی

برهنه از هراس و تازه از عشق

توی آغوش جان من رها شی               


صدام کردی صدام کردی نگو نه
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد