اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

من عاشقم مجنون ِ تو

کنار ِ سیب و رازقی نشسته عطر ِ عاشقی
من از تبار ِ خستگی, بی خبر از دلبستگی... عاشقم

ابر شدم, صدا شدی
شاه شدم, گدا شدی
شعر شدم, قلم شدی
عشق شدم, تو غم شدی

لیلای من دریای من
آسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو
گمشده در صدای تو
من عاشقم مجنون ِ تو
گمگشته در بارون ِ تو

مجنون ِ لیلی بی خبر
در کوچه هایت در به در
مست و پریشون و خراب
هر آرزو نقش ِ بر آب
شاید که روزی عاقبت
آروم بگیرد در دلت

کنار ِ هر ستاره ای نشسته ابر پاره ای
من از تبار ِ سادگی بی خبر از دلدادگی... عاشقم

ماه شدم, ابر شدی
اشک شدم, صبر شدی
برف شدم, آب شدی
قصه شدم, خواب شدی

لیلای من دریای من
آسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو
گمشده در صدای تو
من عاشقم مجنون ِ تو
گمگشته در بارون ِ تو

مجنون ِ لیلی بی خبر
در کوچه هایت در به در
مست و پریشون و خراب
هر آرزو نقش ِ بر آب
شاید که روزی عاقبت
آروم بگیرد در دلت


نظرات 2 + ارسال نظر
شبنم شنبه 7 اسفند 1389 ساعت 07:24 ب.ظ

قالب جدید مبارک

ولی قبلیه رو یه جورایی بیشتر دوسش داشتم

ممنونم.قبلیه رو منم خیلی دوست داشتم اما عمرش خیلی طولانی شده بود عوضش کردم

[ بدون نام ] دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 10:01 ب.ظ http://sarehhhhhh.blogfa.com

سلام گلم به منم یه سر بزن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد