اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

بهار

اینجا همه درختها پر از شکوفه شدن و به استقبال بهار دارن میرن

همه جا خیلی زیبا شده

دلم کمی گرفته


دست تو یاس نوازش

در سحرگاه بهاری
ای همه آرامش از تو
در سر انگشتت چه داری
در کتاب قصه ی من
معنی هر دل سپردن
خود شکستن بود و مردن
در غم خود سوگواری

ای همدم ای مرهم
ای خط سرنوشتم
ای همدم ای مرهم
بی تو چه می نوشتم

من چه بودم نقش باطل
قایقی گم کرده ساحل
باهزاران زخم بر دل
از عزیزان یادگاری
بی نیاز از هر نیازی
بی خبر از حیله سازی
باگناه پاکبازی
باختم در هر قماری

ای همدم ای مرهم
ای خط سرنوشتم
ای همدم ای مرهم
بی تو چه می نوشتم

من چه بودم شعله ی درد
قصه ی خاکستر سرد
زخمی دنیای نامرد
قصه ی چشم انتظاری
با من ویرانه از درد
دست تو اما چه ها کرد
ای که با معنای دیگر
عشق را آموزگاری

ای همدم ای مرهم
ای خط سرنوشتم
ای همدم ای مرهم
بی تو چه می نوشتم

نظرات 4 + ارسال نظر
شبنم شنبه 14 اسفند 1389 ساعت 08:22 ب.ظ

شبنم یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 09:15 ب.ظ

اینجوری خیلی بهتره

ف...ا دوشنبه 16 اسفند 1389 ساعت 12:28 ق.ظ http://fsattari.blogsky.com/

[ بدون نام ] چهارشنبه 18 اسفند 1389 ساعت 11:11 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد