اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

اشعار عاشقانه

دو سایه بر هم بر دیوار

با تو انگار تو بهشتم

با تواین تن شکسته

داره کم کم جون می گیره

آخرین ذرات موندن

توی رگ هام نمی میره

 

با تو انگار تو بهشتم

با تو پر سعادتم من

دیگه از مرگ نمی ترسم

عاشق شهامتم من

 

اگه رو حصیر بشینم

اگه هیچ نداشته باشم

با تو من مالک دنیام

با تو در نهایتم من

 

با تو انگار تو بهشتم

با تو پر سعادتم من

دیگه از مرگ نمی ترسم

عاشق شهامتم من

 

با تو شاه ماهی دریا

بی تو مرگ موج تو ساحل

با تو شکل یک حماسه

بی تو یک کلام باطل

 

بی تو من هیچی نمی خوام

از این عمری که دو روزه

نرو تا غم واسه قلبم

پیرهن عزا بدوزه

 

با تو انگار تو بهشتم

با تو پر سعادتم من

دیگه از مرگ نمی ترسم

عاشق شهامتم من

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد