-
تو در چشم من همچو موجی
چهارشنبه 5 خرداد 1389 07:40
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA تو در چشم من همچو موجی خروشنده و سرکش و ناشکیبا که هر لحظه ات می کشاند بسوئی نسیم هزار آرزوی فریبا تو موجی تو موجی و دریای حسرت مکانت پریشان رنگین افق های فردا نگاه مه آلود دیدگانت تو دائم بخود در ستیزی تو هرگز نداری سکونی تو دائم ز خود می گریزی تو آن ابر آشفته نیلگونی چه...
-
بگسلم ز خویش و از تو نگسلم عهد عاشقان مگر شکستنی است؟
سهشنبه 4 خرداد 1389 08:10
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 در منی و اینهمه ز من جدا در منی و دیده ات بسوی غیر بهر من نمانده راه گفتگو تو نشسته گرم گفتگوی غیر غرق عم دلم به سینه می تپد با تو بی قرار و بی تو بی قرار وای از آن دمی که بی خبر زمن برکشی تو رخت خویش از این دیار سایه توام بهر کجا روی سر نهاده ام...
-
من فدای تو به جای همه گلها تو بخند
دوشنبه 3 خرداد 1389 09:50
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 همه می پرسند چیست در زمزمه ی مبهم آب؟ چیست در همهمه ی دلکش برگ ؟ چیست در بازی آن ابر سپید روی این آبی آرام بلند که تو را می برد این گونه به ژرفای خیالچیست در خلوت خاموش کبوتر ها ؟ چیست در کوشش بی حاصل موج ؟ چیست در خنده ی جام ؟ که تو چندین ساعت...
-
نمی دانم چه می خواهم خدایا
یکشنبه 2 خرداد 1389 06:57
نمی دانم چه می خواهم خدایا به دنبال چه می گردم شب و روز چه می جوید نگاه خسته من چرا افسرده است این قلب پرسوز ز جمع آشنایان می گریزم به کنجی می خزم آرام و خاموش نگاهم غوطه ور در تیرگی ها به بیمار دل خود می دهم گوش گریزانم از این مردم که با من بظاهر همدم و یکرنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دوصد پیرایه بستند...
-
ماه پیشانو
شنبه 1 خرداد 1389 07:14
این متن آهنگ ماه پیشانو از خانم دریا دادور خیلی قشنگه: گفتمش آهای ماه پیشانو،گفت جون جونم آی جون جونم گفتمش بگو غنچه گل کو،گفتش لبونم جون جونم آی جون جونوم گفتمش چرا ماه پیشانو نامهربونی،گفت میخوام بسوزونمت تا قدرم بدونی گفتمش فدای غمزه گردم،دلخوشم که تورو نومزه کردم پیش پات میشینوم دو زانو،آخ ماه پیشانو جان ماه...
-
دل تو مال من، تو مال او
جمعه 31 اردیبهشت 1389 08:55
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA نگه دگر به سوی من چه می کنی؟ چو در بر رقیب من نشسته ای به حیرتم که بعد از آن فریب ها تو هم پی فریب من نشسته ای به چشم خویش دیدم آن شب ای خدا که جام خود به جام دیگری زدی چو فال حافظ آن میانه باز شد تو فال خود به نام دیگری زدی برو... برو بسوی او ، مرا چه غم تو آفتابی.... او...
-
شب لحظه ای به سایه خود بنگر تا روح بی قرار مرا بینی
پنجشنبه 30 اردیبهشت 1389 06:55
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 شادم که در شرار تو می سوزم شادم که در خیال تو می گریم شادم که بعد وصل تو باز این سان در عشق بی زوال تو می گریم پنداشتی که چون ز تو بگسستم دیگر مرا خیال تو در سر نیست اما چه گویمت که جز این آتش بر جان من شراره دیگر نیست شب ها چو در کناره نخلستان...
-
اگه بری همه میگن عشق من و تو هوسه
چهارشنبه 29 اردیبهشت 1389 06:58
اگه تو از پیشم بری سر به بیابون می زارم هرچی گل شقایق رو خاک مجنون می زارم اگه تو از تو پیشم بری من خودم و گم می کنم یه عمر تو رو شرمنده حرفای مردم می کنم اگه تواز پیشم بری شمعدونیا دق می کنن شکایت عشق تو رو به مرغ عاشق می کنن اگه تو از پیشم بری پنجرمون بسته می شه یه دل با صدتا آرزو از زندگی خسته میشه اگه بری همه میگن...
-
دیوانه توام افسون گر منی هرجا به هر زمان در خاطر منی
سهشنبه 28 اردیبهشت 1389 09:29
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 آدرس آهنگ این است:http://www.youtube.com/watch?v=Mcj_vv6jkS0 نیمه شب آواره و بی حس و حال در سرم ، سودای جامی بی زوال پرسه ای آغاز کردیم، در خیال دل به یاد آورد، ایام وصال از جدایی ، یک دوسالی می گذشت یک دوسال از عمر رفت و برنگشت دل به یاد آورد،...
-
من او شدم... او خروش دریاها
دوشنبه 27 اردیبهشت 1389 08:10
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA شب تیره و ره دراز و من حیران فانوس گرفته او به راه من بر شعله بی شکیب فانوسش وحشت زده می دود نگاه من بر ما چه گذشت؟ کس چه می داند در بستر سبزه های تر دامان گویی که لبش به گردنم آویخت الماس هزار بوسه سوزان بر ما چه گذشت؟ کس چه می داند من او شدم... او خروش دریاها من بوته...
-
بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ
یکشنبه 26 اردیبهشت 1389 04:43
اینم یک شعر عالیه دیگه از خانم فروغ واقعا روحش شاد. Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ باورم ناید که عاشق گشته ام گوئیا او مرده در من کاینچنین خسته و خاموش و باطل گشته ام هر دم از آئینه می پرس ملول چیستم دیگر، بچشمت چیستم؟ لیک در آیینه می بینم که ، وای...
-
سیب
شنبه 25 اردیبهشت 1389 08:59
تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلوده به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا خانه کوچک ما سیب...
-
تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 22:22
تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق که نامی خوشتر از اینت ندانم و گر هر لحظه رنگی تازه گیری به غیر از زهر شیرینت نخوانم تو زهری ، زهر گرم و سینه سوزی تو شیرینی ، که شور هستی از توست شراب جام خورشیدی ، که جان را نشاط از تو ، غم از تو ، مستی از تو به آسانی مرا از من ربودی درون کوره غم آزمودی دلت آخر به سرگردانی ام سوخت...
-
اینست گناه من کت دوست همی دارم
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 01:04
هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد تابو که چو روز آید بر وی گذرت افتد کار دو جهان من جاوید نکو گردد گر بر من سرگردان یک دم نظرت افتد از دست چو من عاشق دانی که چه برخیزد کاید به سر کویت در خاک درت افتد گر عاشق روی خود سرگشته همی خوانی حقا که اگر از من سرگشته ترت افتد اینست گناه من کت دوست همی دارم خطی بگناه من درکش اگرت...
-
تا هستم من اسیر کوی تواًم به آرزوی تواًم
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1389 08:30
دسته گل تو * گلانداما! به سویم دستهای گل – فرستادی، مرا پروانه کردی مرا کاشانه چون غمخانهای بود تو این «غمخانه» را «گلخانه» کردی ز دست قاصدت گل را گرفتم به هر گلبرگ آن صد بوسه دادم پس از آن، با دلی آکنده از شوق – به آرامی به گلدانی نهادم * شبانگه گرد گل پروانه گشتم به یاد تو به گل بس راز گفتم حکایتها که با تو گفته...
-
دردم از یارست و درمان نیز هم
سهشنبه 21 اردیبهشت 1389 08:34
دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم اینکه می گویند آن خوشتر ز حسن یار ما این دارد و آن نیز هم یاد باد آن کوبه قصد خون ما عهد را بشکست و پیمان نیز هم دوستان در پرده می گویم سخن گفته خواهد شد به دستان نیز هم چو سر آمد دولت شبهای وصل بگذرد ایام هجران نیزهم هر دو عالم یک فروغ روی اوست گفتمت پیدا و...
-
روز مادر مبارک
دوشنبه 20 اردیبهشت 1389 07:52
گفت:"آنجا چمشه خورشید هاست آسمان ها روشن از نور و صفا ست موج اقیانوس جوشان فضاست." باز من گفتم که :"بالاتر کجاست؟" گفت:"بالاتر جهانی دیگر است عالمی کز عالم خاکی جداست پهن دشت آسمان بی انتهاست." باز من گفتم :" که بالاتر کجاست؟" گفت :"بالاتر از آنجا راه نیست زان که آنجا...
-
دل بسته ام به او و تو او را عزیزدار من با خیال او دل خود شاد می کنم
یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 07:14
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 من فقط عاشق اینم ، حرف قلبتو بدونم الکی بگم جدا شیم ، تو بگی که نمی تونم من فقط عاشق اینم ، بگی از همه بیزاری دو سه روز پیدام نشه ، تا ببینم تو چه حالی داری من فقط عاشق اینم ، عمری از خدا بگیرم انقدر زنده بمونم ، تا به جای تو بمیرم من فقط عاشق...
-
اولین بغل
شنبه 18 اردیبهشت 1389 07:12
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA نشاط انگیز و ماتم زایی ای عشق عجب رسواگر و رسوایی ای عشق اگر چنگ تو به جانی ستیزد چنان افتد که هرگز بر نخیزد تو را یک فن نباشد زو فنونی بلای عشق و مبنای جنونی تو لیلی را زه خوبی طاق کردی گل گلخانه افاق کردی اگر بر او نمک دادی تو دادی بدو خوی ملک دادی تو دادی لبش گلرنگ اگر...
-
آه ... باور نمی کنم که مرا با تو پیوستنی چنین باشد
پنجشنبه 16 اردیبهشت 1389 01:25
آسمان همچو صفحه دل من روشن از جلوه های مهتابست امشب از خواب خوش گریزانم که خیال تو خوشتر از خوابست خیره بر سایه های وحشی بید میخزم در سکوت بستر خویش باز دنبال نغمه ای دلخواه می نهم سر بروی دفتر خویش تن صدها ترانه میرقصد در بلور ظریف آوایم لذتی ناشناس و رویا رنگ می دود همچو خون به رگهایم آه ....گویی ز دخمه دل من روح...
-
بازوان را بگشا تا عیانت سازم - چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز
چهارشنبه 15 اردیبهشت 1389 06:43
یاد داری که از من پرسیدی چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟ چهره ام را بنگر تا به تو پاسخ گوید اشک شوقی که فرو ریخته به چشمان نیاز * چه ره آورد سفر دارم ای مایه عمر؟ سینه ای سوخته در حسرت یک عشق محال نگهی گمشده در پرده رویایی دور پیکری ملتهب از خواهش سوزان وصال * چه ره آورد سفر دارم... ای مایه عمر؟ دیدگانی همه از...
-
مهتاب
دوشنبه 13 اردیبهشت 1389 22:07
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جان وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خطره پیچید: یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو همه...
-
تورو از تپش قلبت شناختم
دوشنبه 13 اردیبهشت 1389 08:01
برای خواب معصومانه عشق کمک کن بستری از گل بسازیم برای کوچ شب هنگام وحشت کمک کن با تن هم پل بسازیم کمک کن سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم کمک کن با کلام عاشقانه برای زخم شب مرهم بسازیم کسی به فکر مریم های پر پر کسی به فکر کوچ کفترا نیست به فکر عاشقای در به در باش که غیر از ما کسی به فکر ما نیست تورو می شناسم...
-
در میان گریه می نالید دوستش دارم ، نمی دانی
یکشنبه 12 اردیبهشت 1389 09:37
ای ساربان، ای کاروان، لیلای من کجا می بری با بردن لیلای من، جان و دل مرا می بری ای ساربان کجا می روی، لیلای من چرا می بری ای ساربان کجا می روی، لیلای من چرا می بری در بستن، پیمان ما، تنها گواه ما، شد خدا تا این جهان برپا بود این عشق ما بماند بجا ای ساربان کجا می روی، لیلای من چرا می بری ای ساربان کجا می روی، لیلای من...
-
تو فکر یک سقفم
پنجشنبه 9 اردیبهشت 1389 20:32
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 تو فکر یک سقفم یک سقف بی روزن یک سقف پا برجا محکم تر از آهن سقفی که تن پوش هراس ما باشه تو سردی شب ها لباس ما باشه سقفی اندازه قلب من و تو واسه لمس تپش دلواپسی برای شرم لطیف آینه ها واسه پیچیدن بوی اطلسی زیر این سقف با تو از گل از شب و ستاره میگم...
-
تو برایم ترانه می خوانی
پنجشنبه 9 اردیبهشت 1389 07:31
تا نهان سازم از تو بار دگر راز این خاطر پریشان را می کشم بر نگاه ناز آلود نرم و سنگین حجاب مژگان را دل گرفتار خواهش جانسوز از خدا راه چاره می جویم پارسا در برابر تو سخن از زهد و توبه می گویم آه ... هرگز گمان مبر که دلم با زبانم رفیق و همراهست هرچه گفتم دروغ بود و دروغ کی ترا گفتم آنچه دلخواهست تو برایم ترانه می خوانی...
-
نوشین لبی که جان به تنم میدمد تویی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1389 19:13
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 ای آرزوی من ! تو آن همای بخت منی کز دیار دور پرپر زنان به کلبه ی من پر کشیده ای بر بامم ای پرنده ی عرشی ! خوش آمدی در کلبه ام بمان ای آنکه همچو من یک آشیان گرم محبت ندیده ای با من بمان که من یک عمر بی امید همراه هر نسیم به گلزار عشقها در جستجوی...
-
نمی دونستی میمیرم بی تو بدون چشات
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1389 08:20
یادته یادته یادته یادته روزای خیلی طلایی روز ترس از جدایی موهای شونه نکرده چشمک از پشت یه پرده روز تمرین اشاره یادته شب چیدن ستاره یادته پیش هم بودیم نذاشتن اونا ما رو دوست نداشتن چشممون زدن حسودا یادته چشمامون شد مثل دریا یادته یادته یادته عکسمون تو قاب عکسو بله ی بدون مکثو چشم نازت مال من بود دیدن من قدغن بود روزگار...
-
گنه کردم گناهی پر ز لذت
سهشنبه 7 اردیبهشت 1389 09:49
گنه کردم گناهی پر ز لذت کنار پیکری لرزان و مدهوش خداوندا چه می دانم چه کردم در آن خلوتگه تاریک و خاموش نگه کردم بچشم پر ز رازش دلم در سینه بی تابانه لرزید ز خواهش های چشم پر نیازش در آن خلوتگه تاریک و خاموش پریشان در کنار او نشستم لبش بر روی لب هایم هوس ریخت زاندوه دل دیوانه رستم فرو خواندم بگوشش قصة عشق: ترا می خواهم...
-
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 06:35
دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر کز آتش درونم دود از کفن برآید بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید جان بر لبست و حسرت در دل که از لبانش نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم خود کام...